دانشنامه دانستنی های جهان

بزرگترین، کوچکترین، عجیب ترین، وحشتناکترین، زیباترین، زشت ترین، بلندترین، طویلترین، کوتاه ترین، عمیق ترین.... همه ترین ها

دانشنامه دانستنی های جهان

بزرگترین، کوچکترین، عجیب ترین، وحشتناکترین، زیباترین، زشت ترین، بلندترین، طویلترین، کوتاه ترین، عمیق ترین.... همه ترین ها

ساخت عجیب ترین ساعت جهان در دانشگاه کمبریج

مخترع معروف انگلیسی جان تیلور موفق به ساخت ساعتی عجیب و گران قیمت شده که دارای عقربه و عدد نیست و با کمک تابش نور زمان را نشان می دهد.

 

به گزارش خبرگزاری مهر : عجیب ترین ساعت دنیا توسط فیزیکدان معروف پروفسور استفان هاوکینگ در دانشگاه کمبریج به نمایش گذاشته شده است. این ساعت یک میلیون پوندی بر اساس طرحی از مخترع معروف جان تیلور که در 1950 ارائه شد و به کمک تیمی از مهندسان و متخصصان که به مدت هفت سال بر روی آن کار می کردند، ساخته شده است.

عجیب ترین ساعت جهان که "زمان خوار" نام گرفته است به هیچ گونه عقربه و یا رقم دیجیتالی مجهز نبوده و در عوض با استفاده از تابش نور از میان 60 شکاف که بر روی صفحه فولادی آن تعبیه شده اند، زمان را نشان می دهد. صفحه رویی این ساعت از طلای 24 عیار ساخته شده و 8 متخصص به مدت 5 سال برای قالب گیری و ساخت این صفحه وقت صرف کرده اند. به گفته مخترع زمان خوار، زمان صحیح در این ساعت بزرگ تنها هر پنج دقیقه یک بار نمایش داده شده و در بقیه زمانها نور های ساتع شده از میان شکاف های ساعت جنبه تزئینی خواهد داشت.

 

به گفته پروفسور تیلور، این دستگاه به منظور احترام و تقدیر از ساعت ساز انگلیسی جان هریسون (کسی که در قرن 18 میلادی مشکل طول جغرافیایی را حل کرد و همچنین موفق به کشف سیستم "grasshopper escapement" سیستم کنترل قدم به قدم آزاد سازی انرژی ساعتها ی شماته دار شد) ساخته شده است و ماکت جانوری که بالای ساعت به صورت نمادین در حال بلعیدن ثانیه هاست، بر مبنای حرکت این سیستم حرکت می کند. بر اساس گزارش Independence، دانشگاه کمبریج رسما اعلام کرد که این ساعت گرانبها توسط مخترع آن جان تیلور به این دانشگاه اهدا شده که در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.


نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:15

بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دل ها نگشت سرد
من بر نخیزم از سر راه وفای تو
از هستی ام اگر چه بر انگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد
باز اید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین مثال از نفس سرد و روی زرد
در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت
کی می رسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما ، سایه ! حیف نیست
گر زین میانه آب خورد تیغ هم نبرد

سلام دست شمادردنکنه چون اسم شما باهوشنگ ابتهاج مایکی بودیکی ازاشعارایشان رابرای شما ارسال میکنم

ممنون علی جان
من اشعار ایشان را خیلی دوست دارم... ایشان یکی از سرمایه های زبان پارسی ما میباشند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد